دلنوشته های من

کلاس زبان

چند وقت پیش واسه کلاس زبان اسم نوشتم امروز کلاسم شروع شد اولین جلسش بود هورا خیلی خوشحالم خیلی خوب بود دوباره کلاس دوباره درس خیلی خوبه امیدوارم خوب بتونم پیشرفت کنم البته هفته بعد باید دو جلسه رو غيبت کنم میخوايم بریم تهران عروسی مجتبی ولی اشکال نداره خودمو میرسونم.
5 تير 1392

آغاز

بالاخره منم تصمیم گرفتم بنویسم، حدود یک ساله که با نی نی وبلاگ آشنا شدم به وبلاگای دوستان سر می زنم و خاطراتشونو میخونم با شادیاشون شاد میشم و با غماشون غمگین. منم میخوام حرفای دلمو، خاطراتمو اینجا ثبت کنم به قول شاعر حرفی که از دل براید و بر دل نشیند زیباست نمیدونم درست گفتم یا نه، البته من نی نی ندارم همسر هم ندارم ,ولی یکیو دارم که یک دنیا دوسش دارم و عاشق بچه هام و میدونم منم یروز مادر میشم.  ...
30 خرداد 1392

هورا...

هورا رفتیم جام جهانی ...... برزیل ما اومدیم ....... از خدا میخوام همیشه دل همه مردم شاد باشه ...
29 خرداد 1392