یک روز زیبای پاییزی
دیشب حسابی بارون اومد و همه جا رو شست و تمیز کرد، ازون بارونایی که آدم دوست داشت زیرش قدم بزنه و موش آب کشیده شه یادش بخیر اون موقع که خوابگاهی بودم وقتی اینطور بارون میومد با بچه ها میرفتیم کلی زیر بارون قدم میزدیم ولی الان از ترس مامان جرأت نمیکنم از این کارا کنم.
امروز صبح که میرفتم باشگاه کلی حال کردم از این هوا و منظره های زیبای پاییزی ،درخت های رنگارنگ، بوی نم بارون، زمین پر از برگ، همیشه دوست دارم از رو برگای خشک راه برم و صدای خش خششونو بشنوم. همه اینا منو سر ذوق اورد و چند تا عکس پاییزی گرفتم.
نمایی از خونمون که درختا احاطش کردن
درخت زردآلومون که رنگارنگ شده خیلی نازززززززززز شده
برگ های پاییزی توی خیابون
آسمون بعد یه شب بارونی چه ابرای خوشگلی ازون ابرای تپل که آدم دوست داره گازشون بگیره
البته با گوشیم گرفتم و کیفیتشون زیاد خوب نیست
خدایا شکرت واسه این همه زیبایی