هوس های دخترانه
دلم یک آفتاب گرم میخواد کنار دریا روی شن های خیس ساحل، دلم صدای زنبور میخواد، یک زنبور سرمست از شهد، زنبوری که بیخیال روی گلی نازکدل و پاییزی، در آفتاب چرت بزنه، هوس یک قصه گوی خوش لحن کرده که برام قصه بگه و گم شدن بچگیم رو به روم نیاره. دلم هوس دوست کرده، یک دوست خیلی صمیمی که بشه درگوشی باهاش پچ پچ کرد و بعد از ته ته دل خندید. دلم مادربزرگ و پدربزرگ میخواد! یک جای امن و گرم و پر از آرامش برای روزهای دلتنگی.... اوووووه! چه چیزها که دلم نمیخواد!
براش یه قصه میگم و خوابش میکنم شاید فردا که بیدار شد همه چیز یادش رفته باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی