دلنوشته های من

معامله همیشه پرسود

1392/4/24 15:00
نویسنده : سمیرا
194 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا
دختر كوچولو وارد بقالي شد و كاغذي به طرف بقال دراز كرد و گفت: مامانم گفته چيزهايي كه در اين ليست نوشته بهم بدي، اين هم پولش.
بقال كاغذ رو گرفت و ليست نوشته شده در كاغذ را فراهم كرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندي زد و گفت: چون دختر خوبي هستي و به حرف مامانت گوش مي‌دي، مي‌توني يك مشت شكلات به عنوان جايزه برداري.
ولي دختر كوچولو از جاي خودش تكون نخورد، مرد بقال كه احساس كرد دختر بچه براي برداشتن شكلات‌ها خجالت مي‌كشه گفت: "دخترم! خجالت نكش، بيا جلو خودت شكلاتهاتو بردار"
دخترك پاسخ داد: "عمو! نمي‌خوام خودم شكلاتها رو بردارم، نمي‌شه شما بهم بدين؟ "
بقال با تعجب پرسيد: چرا دخترم؟ مگه چه فرقي مي‌كنه؟
و دخترك با خنده‌اي كودكانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
--------------
داشتم فكر ميكردم حواسمون به‌اندازه يه بچه كوچولو هم جمع نيس كه بدونيم و مطمئن باشيم كه مشت خدا از مشت ما بزرگتره
امام صادق عليه السلام در دعايي مي‌فرمايد:
يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِي مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه‏
اي عطا كننده‌ي خيرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خير دنيا و آخرت را ـ آن چنان كه در خور تو است ـ عطا نما.
كافي، ج 2، ص

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان ایناز
24 تیر 92 19:09
واقعان تو زندگی بعضی چیزهارو باید از بچه ها یاد گرفت.نوشته جالب بود
دو تا ♥♥
30 تیر 92 23:47
عزیزم رمزتو میدی؟
مهرنوش مامان مهزیار
31 تیر 92 8:44
سلام سمیرا جون . جز 21 به نام شما ثبت شد . التماس دعا عزیزم با افتخار لینکتون کردم . خوشحال میشم لینکمون کنی و رمزتون هم بهم بدی.
مهرنوش مامان مهزیار
31 تیر 92 8:46
سمیرا جون عزیزم ببخشید جز 6 و 7 به نام شما ثبت شدو پیام قبلی رو اصلاح کن لطفا