دلنوشته های من

یروز خوب...

1392/12/23 16:25
نویسنده : سمیرا
222 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش رفتم خونه مادربزرگم که کمکش بدم خونشو بتکونیملبخند اولش تا رسیدم گفت لباساتو عوض نکن و فرستادم خرید بعد که برگشتم دست بکار شدم، وسایل دکوریشو میشستم و مادرمم آروم آروم آشپزی میکرد بابابزرگم هم تو هال نشسته بود و از یک ساعت قبل اذون داشت نماز مستحبی میخوند و صداش تا آشپزخونه میومد آرامش عجیبی بهم میداد دلم میخواست اون لحظات طولانی تر شه، مادرم  مدام واسم دعا میکرد و قربون صدقم میرفت که کمکش میکردم هرچی میگفتم مادر وظیفمه کاری نکردم میگفت نه خیلی زحمت کشیدی، همینطور که کار میکردیم از خاطره های قدیمش میگفت از خونه تکونی های قدیم از اینکه چقدر کار میکرده و الان دیگه نمیتونه مثل قبل کار کنه از دلتنگی هاش میگفت گاهی هم بغض میکرد و چشماش پر از اشک میشد با خودم فکر میکردم آدما وقتی پیر میشن دو تا گوش میخوان که حرفاشونو گوش بده درددلاشونو بشنوه گفتم یعنی وقتی منم پیر شم دارم کسی رو که باهاش درددل کنم؟!خیال باطل دوست داشتم تمام لحظات اون روز، صدای مناجات بابابزرگم، بوی غذای مادرم ، حرفای مادرم، دعاهاش نصیحتاش درددلاش، ظرفای قدیمی دکورش که کلی سفارش میکرد با احتیاط بشورم همه و همه رو تو ذهنم ثبت کنم اینجا ثبت کنم که هیچوقت یادم نره...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان پریسا
26 اسفند 92 9:04
بهار ثانیه ثانیه پیشتر می آید و اینجا کسی هست که به اندازه ی تمام شکوفه های بهاری برایت آرزوهای خوب دارد . http://www.niniweblog.com/upl/parisajoon/13949857012.jpg
سمیرا
پاسخ
مامان گیسو جون
27 اسفند 92 13:37
عزیزم مهربونم دستت درد نکنه خسته نباشی خدا هر دوشون رو تا ابد برات حفظ کنه واقعاً اون لحظه ها رو با جون دل حس کردم همیشه شاد و سلامت باشی بوسسسسسسسس
سمیرا
پاسخ
ممنون عزیزم،شما هم همیشه خوشبخت باشید
مامان باران
9 اردیبهشت 93 22:31
سلام سمیرای گل ممنون که به وب ما سر زدین شمارو با افتخار لینک کردم تا بیشتر به شما سر بزنم و بیشتر با شما اشنا بشم عزیزم بازم به ما سر بزنید امیدوارم به تمام ارزوهات برسی گام
سمیرا
پاسخ
سلام عزیزم خواهش میکنم منم شما رو لینک میکنمحتما گلم