دلنوشته های من

خدا جونم خیلی دوست دارم...

1392/6/13 13:03
نویسنده : سمیرا
197 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز یکی از بهترین روزای زندگیم بود، ازصبح که بیدار شدم استرس داشتم رفتم باشگاه اونجام استرس داشتم و منتظر خبر همش به گوشیم سر می زدم زود اومدم خونه اومدم سر لپ تاپ ولی نتایج هنوز نیومده بود این انتظار تا حدود ساعتای پنج و نیم ادامه داشت تا بالاخره نتایج اومد و فهمیدم نفسم دکترا قبول شده آقای دکتر شده، خدا جونم خیلی خیلی شکرت خیلی خیلی دوست دارم، روز 12 شهریور 92 رو هیچوقت فراموش نمیکنم روزی که خدا مهربونی خیلی زیادشو دوباره بهم نشون داد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان پریسا
13 شهریور 92 18:10
هوررررررررررررااااااااا


واقعا هوراااااااااا
دوتا
16 شهریور 92 15:33
تبریک میگم عزییییییییییزم.
خصوصی
ممنون گلم

مامان ندا
16 شهریور 92 23:33
تبریک میگم خانمی
الان دیگه میشه بهت گفت خانم دکتر
میدونی که 2 راه داره بشی خانم دکتر 1 خودت دکتر بشی 2 همسری دکتر باشه
همیشه لبت خندون باشه عزیزم
آره آخجون منم خانم دکتر شدممنم دارم میخونم ان شا... امسال قبول میشم
❤دو نیمه قلبم❤
17 شهریور 92 12:37
سلام عزیزم
روزت مبارک.شاد باشی
نمیدونم کی دکترا قبول شده ولی تبریک میگم
ممنون گلم
مامان محمد طاها
18 شهریور 92 1:53
سلام مبارکه .به ما هم سر بزن عزیزم وپسرم انقد خوردنیه .منتظرم
چشم عزیزم حتماسر میزنم

مهرنوش مامان مهزیار
27 شهریور 92 10:46
عزیزم مبارک باشه
ممنون گلم

مامان نسترن
30 شهریور 92 2:33
بازآمد بوی ماه مهر
قدم گذاشتن به حال وهوای مدرسه مبارک.
منکه عاشق این بو هستم .توچی دوست خوبم
آره منم عاشق بوی پاییزم بخصوص که توی ماه مهر هم دنیا اومدم

مامان پریسا
30 شهریور 92 13:49
کجایی سمیرا جون؟
هستم عزیزم ولی نمیدونم چرا حس نوشتنم نیست