دلنوشته های من

بعد کلی وقت

سلاااااااام چند وقته اینجا نیومدم البته به دوستام سر میزدم ولی عجیبه که بقیه هم مثل من دیر به دیر مینویسن  الان دانشگاهم منتظر استادم بیکار بودم هوس نوشتن کردم، روزام کلا با درس و دانشگاه و خوابگاه پرشده  سال 93 هم تموم شد سال خوبی بود ولی اون اتفاقایی که خیلی منتظرش بودم انجام نشد، نمیدونم کلا آدما چقدر رو سرنوشتشون تاثیر دارن، چقدر زندگی دست خود آدمه چقدرش دست خداست؟ ذهنم خیلی آشفتست، این روزا خیلی خسته ام خسته تر از همیشه ولی ناامید نیستم یعنی هیچوقت ناامید نمیشم، نمیدونم چرا بعضی چیزا واسه بعضیا خیلی راحت اتفاق میافته ولی من همه چیزو اینقدر سخت باید بدست بیارم کاش حکمت کارای خدا رو میدونستم ...   هفت سین ...
18 فروردين 1394

بدون عنوان

چند وقته فرصت نمیکنم به اینجا سر بزنم درسام خیلی زیاده و سنگین، تازه زبان هم این وسط قوزه بالا قوزه، اضافه بر اینا انگاری دچار یه رخوت پاییزی هم شدم یک مقداری بی حوصله ام، امتحانا هم نزدیکه البته درسامو خوب خوندم و نگرانی باباتش نیست. خدایا شکرت واسه همه چی 
16 آذر 1393

بدون عنوان

حسین پناهی: شرم می کنم با ترازوی کودک گرسنه کنار خیابان، سیری ام را وزن کنم! ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم از اذان صبح تا غروب آفتاب فقرا را سیر کنیم نه این که گرسنگی و تشنگی کشیده تا فقط رنج آن ها را درک نماییم! آری هزاران بار افسوس که دیریست وا مانده ایم در ظاهر دین، دهانمان پر شده است از غلظت تلفظ حرف در کلمه “و لا الضالین” ………   ...
21 آبان 1393

بدون عنوان

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند… بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قور باغه دیگر گفتند که چاره ای نیست! شما به زودی خواهید مرد. . دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از گودال بیرون بپرند اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند که دست از تلاش بردارید. شما خواهید مرد! پس از مدتی یکی از دو قورباغه دست از تلاش برداشت و به داخل گودال پرتاب شد و مرد. اما قورباغه دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد&he...
21 آبان 1393

بخونید قشنگه...

یه شعر که خیلی به دلم نشست:           خدايا سرده اين پايين           از اون بالا تماشا کن...           اگه ميشه فقط گاهي           خودت قلب منو"ها"کن           خدايا سرده اين پايين           ببين دستامو مي لرزه            ديگه حتي همه دنيا           به اين دوري نمي ارزه            تو اون بالا من اين پايين           دوتايي مون چرا تنها ؟       &nb...
14 آبان 1393